داتکام

کمی لبخند لطفا!!!!!

داتکام

کمی لبخند لطفا!!!!!

کتابخونه

دختره نشسته بود توی کتابخونه که یه پسری وارد شد

و رفت کنار دختره آروم بهش گفت:

ببخشید میتونم اینجا بشینم ؟؟؟

دختره بلند داد زد:

نه تو نمیتونی دوست پسر من بشی

همه برگشتن و پسره رو نگاه کردن

پسره هم حالش گرفته شد رفت نشست سر یه میز دیگه

چند دقیقه بعد دختره اومد کنار پسره آروم بهش گفت:

من روانشناسی خوندم

خوب میدونم منظور پسرا چیه

پسره بلند داد زد : نه ماشین بی ام دبِلیو ندارم ولم کن 

همه برگشتن دختره رو نگاه کردن دختره کلی خجالت زده شد 

پسره آروم به دختره گفت : منم حقوق خوندم

خوب بلدم کسی رو توی جمع شرمنده کنم

نظرات 2 + ارسال نظر
حوا جمعه 13 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 19:45

خدا نصیب گرگ بیابون نکنه..والله به خدا..

بله دقیقا

شقایق شنبه 14 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 20:11 http://avaonava.blogfa.com

ولی نصیب شما برعکسشو بکنه

ولی خیلی خوب ضایع کرده ها!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد