324.59 کیلوبایت
3797.22 کیلوبایت
8613.75 کیلوبایت
419.09 کیلوبایت
تنها نجات یافته کشتی، اکنون به ساحل این جزیره دور افتاده، افتاده بود.
او هر روز را به امید کشتی نجات، ساحل را و افق را به تماشا می نشست.
سرانجام خسته و نا امید، از تخته پاره ها کلبه ای ساخت تا خود را از خطرات مصون بدارد و در آن بیاساید.
اما هنگامی که در اولین شب آرامش در جستجوی غذا بود، از دور دید که کلبه اش در حال سوختن است و دودی از آن به آسمان می رود.
بدترین اتفاق ممکن افتاده و همه چیز از دست رفته بود.
از شدت خشم و اندوه در جا خشک اش زد. فریاد زد:
« خدایــــا! چطور راضی شدی با من چنین کاری بکنی؟ »
صبح روز بعد با صدای بوق کشتی ای که به ساحل نزدیک می شد از خواب پرید.
کشتی ای آمده بود تا نجاتش دهد. مرد خسته، و حیران بود.
نجات دهندگان می گفتند:
“خدا خواست که ما دیشب آن آتشی را که روشن کرده بودی ببینیم
هیچ کلکی در کارنیست! این بازی بطرز شگفت آوری دقیق خواهد بود! البته بشرطی که تقلب نکنید!فقط به دستور العمل عمل نماید و تقلب نکنید، در غیر اینصورت نتیجه درست از آب در نخواهد آمد و بعد آرزو خواهید کرد که ایکاش تقلب نمی کردید!این بازی نتیجهای شاید خنده دار و در عین حال… شگفت انگیزی خواهد داشت! متن را یکجا تا پایان نخوانید بلکه مرحله به مرحله پیش بروید و عین دستورالعمل انجام دهید! نکته: زمانی که میخواهید اسامی را بنویسید اطمینان حاصل کنید که اشخاصی هستند که شما آنها را می شناسید (تبصره از خودم: یعنی اسم الکی یا بیخودی ننویسید!!!) مهم: همچنین بیاد داشته باشید که بهنگام نوشتن اسامی و عمل کردن به دستورالعمل از احساس و غریزه خود استفاده کنید و بیخودی و بیش از حد فکر نکنید بلکه آنچه که در آن لحظه به ذهنتان می آید را بنویسید! با زهم باید گفته شود که به آرامی و مرحله به مرحله به انتهای متن بروید در غیر اینصورت نتیجه درست نخواهد بود و آنرا ضایع خواهید کرد! خوب حالا یک قلم و یک برگ کاغذ آماده کنید. ۱- اول از هر چیز اعداد ۱ تا ۱۱ را بصورت ستونی یا ردیفی (زیر هم) بر روی کاغذ بنویسید. ۲- سپس در جلوی ردیف (ستون) ۱ و ۲ هر عددی را که مایلید بنویسید. ۳- حال در جلوی ردیف ۳ و ردیف ۷ نام شخصی را از جنس مخالف بنویسید. قرار نشد به پایین نگاه کنید! تقلب ممنوع ! ۴- نام اشخاصی را که می شناسید (چه دوست یا اعضای خانواده یا فامیل) در جلوی ردیفهای ۴، ۵ و ۶ بنویسید. ۵- در ردیفهای ۸، ۹، ۱۰ و ۱۱ نام چهار ترانه (آهنگ) را بنیوسید (در جلوی هر ردیف نام یک ترانه) ۶- اکنون نهایتا میتوانید یک آرزو کنید! و حالا کلید رمز گشایی این بازی: ۱- عددی را که در ردیف ۲ نوشته اید مشخص کننده تعداد اشخاصی است که شما باید در باره این بازی به آنها بگویید! ۲- شخصی که نامش در ردیف ۳ قید شده کسی است که شما عاشقش هستید! ۳- شخصی که نامش در ردیف ۷ قید شده کسی است که شما دوستش دارید ولی با هم نمی سازید (یا به تعبیر دیگر عاقبت خوشی نخواهد داشت!) ۴- شخص شماره ۴ کسی است که شما بیش از همه به او اهمیت میدهید! ۵- شخص شماره ۵ کسی است که شما را بسیار خوب می شناسد. ۶- شخصی که نامش در ردیف ۶ قید شده، ستاره بخت (ستاره خوش شانسی) شماست! ۷- آهنگ قید شده در ردیف ۸ با شخص شماره ۳ تطبیق می کند (مرتبط است) ۸- آهنگ شماره ۹ آهنگی برای شخص شماره ۷ است! ۹- آهنگ شماره ۱۰ آهنگی است که بیش از همه افکار شما را بازگو می کند! ۱۰- و بالاخره شماره ۱۱ آهنگی است که می گوید شما در باره زندگی چه احساسی دارید! واقعا شگفت آور است! نه؟! ولی بنظر می آید که درست باشه!
و البته این جور تست ها هیچ چی هم نداشته باشند ، سرگرمی خوبی هستند!
محققان دانشگاه کمبریج اعلام کردند افراد بر اساس سلیقه موسیقیایی افراد دیگر درباره شخصیت، ارزشها، طبقه بندی اجتماعی و نژاد آنها قضاوت می کنند.
بر اساس این تحقیقات و جمع آوری نظر افراد مختلف درباره دوستداران سبکهای مختلف موسیقی طرفداران موسیقی کلاسیک افرادی زشت و خسته کننده هستند، دوستداران سبک راک از احساسات ناپایداری برخوردارند و طرفداران موسیقی پاپ شخصیتی کاملا مبهم و ناشناخته دارند. محققان به منظور بررسی این نظریه از تعدادی از داوطلبان درخواست کردند از میان ۶ سبک موسیقی راک، پاپ، کلاسیک، جاز، رپ و الکتریک یکی را انتخاب کنند. نتایج نشان داد که طرفداران سبک جاز متفکر، صلح دوست، آزادی خواه بوده و از روحیه ای دوستانه و خونگرم برخوردار هستند. علاقمندان موسیقی کلاسیک نیز افرادی ساکت، خونگرم، مسئول و هوشمند هستند اما از نظر فیزیکی نا متناسب بوده و چندان خوشایند نیستند. کسانی که به موسیقی راک علاقه نشان دادند دارای خلق و خوی سرکش و کاملا غیر مسئول بوده و دارای احساسات ناپایداری هستند و طرفداران موسیقی پاپ از شخصیتی بسیار قراردادی و آرام اما ساده و بدون پیچیدگی برخوردارند. دوستداران موسیقی رپ از نظر فیزیکی بسیار سالم و متناسب بوده و در عین حال نسبت به تمامی افراد داوطلب شرکت کننده بسیار خشونت طلب و پرخاشگر هستند و طرفداران موسیقی الکترونیک افرادی کاملا عصبی به شمار می روند.
بر اساس گزارش تلگراف، این تحقیقات به مناسبت بزرگداشت هشتصدمین سالگرد تاسیس دانشگاه کمبریج انجام گرفته است.
رفتم دستشویی پارک. تا تو دستشویی نشستم از دستشویی کناری صدایی شنیدم که گفت:
سلام حالت خوبه؟
من اصلاً عادت ندارم که تو دستشویی هر کی رو که پیدا کردم شروع کنم به حرف زدن باهاش، اما نمی دونم اون روز چِم شده بود که پاسخ واقعاً خجالت آوری دادم:
حالم خیلی خیلی توپه.
بعدش اون آقاهه پرسید:
خوب چه خبر؟ چه کار می خوای بکنی؟
با خودم گفتم، این دیگه چه سؤالی بود؟ اون موقع فکرم عجیب ریخت به هم، برای همین گفتم؛
اُه من هم مثل خودت فقط داشتم از این جا رد می شدم…
وقتی سؤال بعدیشو شنیدم، دیدم که اوضاع داره یه جورایی ناجور می شه، به هر ترفندی بود خواستم سریع قضیه رو تموم کنم:
من میتونم بیام طرفای تو؟
آره سؤال یه کمی برام سنگین بود. با خودم فکر کردم که اگه مؤدب باشم و با حفظ احترام صحبتمون رو تموم کنم، مناسب تره، بخاطر همین بهش گفتم:
نه، الآن یه کم سرم شلوغه!
یک دفعه صدای عصبی فردی رو شنیدم که گفت:
ببین، من بعداً باهات تماس می گیرم. یه احمقی از دستشویی بغلی همش داره به همه سؤال های من جواب می ده!
اسم کودک را جواد در نظر میگیریم که همراه با همکلاسی خود به نام رضا در حال برگشت از مهد کودک است.
1) در مسیر برگشت از مهد کودک :
لضا لضا (همان رضا ) مامانم میخواد لنج (گنج) طلا بیاره ها !
رضا : مامان چیه ؟!
2) 3 سال بعد در مسیر رفت به مدرسه داخل سرویس مدرسه
راننده رو به بچه های داخل سرویس : همه زود چشاشونو ببندن داریم از کنار یه مدرسه دخترانه رد میشیم!
جواد : رضا رضا ، دختر چیه ؟
3 ) 5 سال بعد از 3 سال ؛ زنگ تفریح ؛ مدرسه راهنمایی
رضا : جواد من دیشب از بالای پشت بوم یه چیزی تو حیاط خونه همسایه دیدم.
جواد : چی ؟
رضا : دختر ! دختر ! بالاخره دیدم
جواد : جون مادرت ؟! یالاه بگو چه شکلی هستن اینا !
4) 4 سال بعد از قبلی! سرکوچه جواد اینا
رضا : جواد چیکار داشتی گفتی زود بیا
جواد : رضا دیشب یکی به گوشیم زنگ زد.صداش خیلی عجیب غریب بود.یواشکی حرف میزد و میگفت یه دختره و از من میپرسید آیا پسرم ؟!
رضا : تو چی گفتی ؟
جواد : گفتم آره پسرم و بعدش دختره غش کرد !
5 ) 6 سال بعد ؛ دانشگاه
جواد : رضا راسته میگند پشت این دیواره پر از دختره ؟!
رضا : آره منم شنیدم.میشنوی دارن میخندن! مگه اونا هم میخندن ؟
6 ) چند سال بعد ، شب خواستگاری
جواد : ببخشید یعنی الان شما واقعا یه دخترید ؟!
7 ) چند ماه بعد ، شب ازدواج
جواد : خوب الان باید چیکار کنیم ؟!
خانم : هیچی دیگه ،خسته ایم باید بخوابیم.شما هم برو تو اتاق خودت بخواب!
8 ) خیلی سال بعد ، دوران کهولت
جواد : دیشب مادر خدا بیامرزم به خوابم اومد گفت نمیخواهید بچه بیارید ؟
خانم : از کجا بیاریم.تو جهیزیه من که بچه نبود ، تو چرا نخریدی یه دونه ؟
9) خیلی سال بعد
نسل ایرانی منقرض شد...
محققان جامعه شناس بریتانیایی از سال ۲۰۰۲ به دنبال یافتن بامزه ترین لطیفه دنیا بودند. به گزارش ایسنا محققان دانشگاه هرفوردزشایر نیز برنامه ای را با نام «آزمایشگاه خنده» آغاز کردند تا تاثیر لطیفه ها را بر مردم فرهنگ های مختلف بررسی کنند. آن ها از مردم کشورهای مختلف خواستند تا لطیفه های خود را ارائه دهند و لطیفه هایی که از سوی دیگران ارائه شده اند را ارزیابی کنند. لطیفه برنده این نظرسنجی، لطیفه ای بود که یک روان پزشک انگلیسی اهل منچستر گفته بود. او در این لطیفه شکارچیان نیوجرسی را سوژه خود قرار داده بود. دو شکارچی اهل نیوجرسی در جنگل بودند که یکی از آن ها روی زمین افتاد. او نفسش بند آمد و چشمهایش وارونه شد. دومی گوشی تلفن خود را برداشت و با اورژانس تماس گرفت و به اپراتور اورژانس گفت: «دوستم مرده! چه کار کنم؟» اپراتور با صدای آرامی در جواب گفت: «خونسردی خود را حفظ کنید. من به شما کمک می کنم. اجازه دهید اول از مرگ دوست شما مطمئن شویم.» سکوتی پشت خط تلفن حاکم شد و ناگهان صدای شلیک گلوله ای به گوش رسید. شکارچی گوشی را برداشت و گفت: «حالا چه کار کنم؟» البته یکی از رایج ترین لطیفه های مردم آمریکا، لطیفه ای است که می گوید: «دو آمریکایی مشغول بازی گلف بودند که یکی از آن ها مراسم خاکسپاری باشکوهی را در حوالی زمین بازی می بیند و همان لحظه کلاه خود را از سر برمی دارد. چشمانش را می بندد و به نشانه احترام تعظیم می کند. دوستش با دیدن این حرکت می گوید: «وای! این یکی از تاثیربرانگیزترین حرکاتی است که تاکنون دیده ام. تو واقعا مرد مهربانی هستی.» او در پاسخ می گوید: «بله. ما ۳۵ سال با هم زندگی کردیم!»