مجتمعی که قرار است حاصل یک رقابت جهانی برای طراحی ساختمانی باشد که در شهر استامبول، وظیفه آگاهی بخشی، آموزش و ارائه راهکار های مربوط به مقابله در خصوص سوانح و بلایای طبیعی و پیامدهای مربوط به آن را بر عهده دارد و حالا این ساختمان کج، خواهان عهده داری این مسئولیت است. ساختمانی که شیب محور سازه آن منطبق با طراحی محوطه ای است که با یک الگوی متناسب با طراحی های این کشور، در اطراف ساختمان شکل گرفته.
در واقع این طرح و الگوی ترکیه ای به همراه پیاده راه ها و دیوار های کناری آن ها پدیدآورنده مجموعه فضاهای فرهنگی است که در کنار این ساختمان برای برگزاری مراسم مختلف در نظر گرفته شده اند و روی سقف آن ها پوشیده از فضای سبز است. مراجعین هم با عبور از میان این مجموعه فضاها به ساختمان اصلی هدایت می شوند.
طرح نمای ساختمان اصلی الهام گرفته از یک طرح و الگوی عربی است که اندکی تغییر یافته و به روز شده. در داخل نیز فضاهای متعدد با سطوحی نا منظم برای میزبانی دوره های آموزشی، سمینار ها و سالن هایی به منظور افزایش آگاهی عمومی نسبت به حوادثی نظیر زلزله و سیل در نظر گرفته شده است. به لطف عبور نور خورشید از فیلترهایی که این طرح در نمای ساختمان به وجود آورده، در طول روز میهمانان هم از نور طبیعی بهرهمند می شوند و هم احتمالا این نور برایشان آزار دهنده نیست.
ادامه مطلب ...یک روز یک دختر کوچک در آشپزخانه نشسته بود و به مادرش که داشت آشپزى مىکرد نگاه مىکرد. ناگهان متوجه چند تار موى سفید در بین موهاى مادرش شد. از مادرش پرسید: مامان! چرا بعضى از موهاى شما سفیده؟ مادرش گفت: هر وقت تو یک کار بد مىکنى و باعث ناراحتى من مىشوی، یکى از موهایم سفید مىشود. دختر کوچولو کمى فکر کرد و گفت: حالا فهمیدم چرا همه موهاى مامان بزرگ سفید شده!
*به دخترعموم که ۵ سالشه میگم: دخترا موشن مثه خرگوشن
میگه پ ن پ همه مثل شما پسرا گاو گوساله ایم
اصلا یه وضعی شده به خدا!
*دوستم میگه با گوشی برم اینترنت از شارژم کم میشه؟
میگم پ ن پ از صندوق ذخیره سازمان اوپک کم میشه!
*میخوایم بریم خونه جدیدمون، مامانم میگه این همه اثاثو باید با کامیون ببریم؟! میگم: پ ن پ راست کلیک کن، کات شون کن، برو تو خونه جدیده پیست کن!
*به دوستم اس ام اس زدم میگم کلاس تشکیل نمیشه. جواب داده یعنی استاد نیومده؟ میگم پ ن پ رفته قایم شده همه دارن دنبالش میگردن.
*با دوستم رفتیم خرید. برگشتیم دیدیم ماشینش نیست میگه: دزدیدنش میگم پ ن پ خسته شده بود از بس منتظر ما وایساد. اس ام اس داد گفت من میرم خودتون بیاین!
*لباس خریدم. کارت عابرمو گذاشتم رو میز میگم ۲۰۱۵٫ میگه رمز کارتته؟
میگم پ ن پ تلفنمه. دادم مزاحم بشی.
*تو اتوبان گشت نامحسوس یه ماشینو گرفته بود. راننده ماشینه به پلیسه میگه می خوای جریمم کنی؟ پلیسه میگه: پ ن پ با دوتا همکارام می خواستیم منچ بازی کنیم یه یار کم داشتیم گفتیم مزاحم شما بشیم.
*نصف شب ماشین خاموش شده زنگ زدم میگم بابا باطری ماشین تموم کرده روشن نمیشه. میگه یعنی خالی شده؟
پ ن پ واقعا تموم کرده دارم میبرم خاکش کنم گفتم ببینم تو هم میای؟
*به پسرخاله ام می گم تب کردم میگه؛ مریض شدی؟ می گم پ ن پ دمای بدنمو بردم بالا ببینم فنش کار میفته یا نه.
*یارو میره سردخونه میگه: بی زحمت جسد پدربزرگمو تحویل بدین.
میگن: می خوای خاکش کنی؟
پ ن پ میخواهم تا گارانتیش تموم نشده ببرم عوضش کنم.
*رفتم پیژامه از کمد برداشتم پوشیدم بابام میگه از تو کمد برداشتی؟
پ ن پ گذاشته بودم تو یخچال تابستونیه پیژامه تگری بپوشم خنک شم.
*داشتم می رفتم طرف ماشینم یهو دیدم افسره داره یه چیزی می نویسه!
گفتم: داری جریمه ام می کنی؟
پ ن پ دارم اسمتو پشت کارت دعوت عروسیم می نویسم. میای؟
*رفتم فروشگاه میگم سیخ داری؟
میگه برا کباب؟ پ ن پ برا خاروندن دیافراگمم از تو دهنم می خوام.
*خوابیدم تو آفتاب دوستم اومده میگه داری آفتاب می گیری؟
پ ن پ دارم فتوسنتز می کنم!!
*دارم میرم به ماهیه غذا بدم، میگه می خوای بهش غذا بدی؟ پ ن پ بهش پول میدم هرچی خواست بخره.
*تصادف کردم تو جاده ماشینم تا نصف عقبش رفته زیر تریلی ۱۸ چرخ. اعصابم خورده. یارو می بینه این صحنه رو بهم میگه تصادف شده؟! گفتم پ ن پ مسابقه فوتباله مردم جمع شدن از رادیو ماشین دارن گوش میدن! ماشینو گذاشتن زیر تریلی هیجانش بیشتر شه!!
*به فروشنده می گم آقا پایه گیتار می خوام. میگه برای گیتار؟
پ ن پ میخوام پایه باشه آخر هفته ها با هم بریم دربند!
*رفتم LCD بخرم می گم چند؟
میگه قیمتش؟
پ ن پ سایز کمرش که تو خونه شلوار پاش کنم.
*دارم تند تند تایپ می کنم داداشم اومده میگه داری تایپ می کنی؟
میگم: پ ن پ کیبوردم خسته شده دارم ماساژش می دم.
*یکی از این سوسک کوچیکا از جلو پام رد شده یه دستمال از جیبم درآوردم… دوستم میگه می خوای بکشیش؟
پ ن پ آبریزش بینی داره می خوام نریزه رو قالی.
درکدام جنگ ناپلئون مرد؟ در اخرین جنگش اعلامیه استقلال امریکا درکجا امضاشد؟ در پایین صفحه علت اصلی طلاق چیست؟ ازدواج علت اصلی عدم موفقیتها چیست؟ امتحانات چه چیزهایی را هرگز نمی توان درصبحانه خورد؟ نهار و شام چه چیزی شبیه به نیمی از یک سیب است؟ نیمه دیگر ان سیب اگر یک سنگ قرمز را در دریا بیندازید چه خواهد شد؟ خیس خواهد شد یک ادم چگونه ممکن است هشت روز نخوابد؟ مشکلی نیست شبها می خوابد چگونه می توانید فیلی را با یک دست بلند کنید؟ شما امکان ندارد فیلی را پیدا کنیدکه یک دست داشته باشد اگر در یک دست خود سه سیب و چهارپرتقال و در دست دیگر سه پرتقال و چهار سیب داشته باشید کلا چه خوهید داشت؟ دستهای خیلی بزرگ اگر هشت نفر در ده ساعت یک دیوار را بسازند چهارنفر ان را درچند ساعت خواهند ساخت؟ هیچچی چون دیوار قبلا ساخته شده چگونه می توانید یک تخم مرغ خام را به زمین بتونی بزنید بدون ان که ترک بردارد؟ زمین بتونی خیلی سخت است و ترک بر نمی دارد
سیاوش کسرایی
باور نمیکند دل مرگ خویش را
نه، نه من این یقین را باور
نمیکنم
تا همدم من است نفسهای زندگی
من با خیال مرگ دمی سر
نمیکنم.
آخر چگونه گل خس و خاشاک میشود؟
آخر چگونه اینهمه رؤیای
نونهال
نگشوده گل هنوز
ننشسته در بهار
میپژمرد به جان من و خاک
میشود؟
در من چه وعدههاست
در من چه هجرهاست
در من چه دستها به دعا
مانده روز و شب
اینها چه میشود؟
آخر چگونه اینهمه عُشّاق
بیشمار
آواره از دیار
یک روز بیصدا
در کورهراهها همه خاموش
میشوند؟
...
برگرفته از کتاب:
کسرایی، سیاوش؛ گزینهی
اشعار سیاوش کسرایی؛ چاپ چهارم؛ تهران: مروارید 1387.
شاد بودن همیشه آسان نیست. شاد بودن میتواند یکی از بزرگترین مبارزات ما در
صحنهی زندگی باشد و گاه میتواند تمام پافشاریها، انضباط فردی و تصمیمهایی را
که برای خود فراهم آوردهایم، مخدوش کند. معنای بلوغ، قبول مسئولیت شادی خویش و
تمرکز بر داشتهها بهجای نداشتههاست. از آنجایی که انسان، افکار و اندیشههای
خود را برمیگزیند، الزاماً تعیینکنندهی میزان شادیهای خویش است. برای شاد بودن
باید بر افکار شاد تمرکز کنیم، اما غالباً برعکس عمل میکنیم. اغلب تعریفها و
تمجیدها را نشنیده میگیریم، اما حرفهای ناخوشایند را مدتها در ذهن نگه
میداریم.
اگر اجازه دهید که یک تجربه یا یک حرف رکیک، ذهن شما را به خود مشغول
کند، خود شما از عواقب آن رنج خواهید برد. یادتان باشد که شما زیر سلطهی ذهن خود
هستید.
اغلب مردم، تعریفها و تمجیدها را ظرف چند دقیقه فراموش میکنند، اما یک
اهانت را سالها به خاطر میسپارند. آنها مانند آشغالجمعکنهایی هستند که هنوز
توهینی را که بیستسال پیش به آنها شده است، با خود حمل
میکنند.
برگرفته از کتاب:
متیوس، اندرو؛ راز شاد
زیستن؛ برگردان وحید افضلیزاد؛ تهران: نیریز 1385.
– آندروید
با کمک نرم افزار BatteryXL میتوانید از باتری خود ۱٫۵ برابر زمان معمولی استفاده کنید. با فعال کردن این برنامه نرم افزار از مصرف بیهوده باتری جلوگیری میکند. اگر گوشی موبایل شما پر مصرف است و هر روز نیاز به شارژ مجدد دارد از این برنامه استفاده کنید.
4699.04 کیلوبایت
سیمین بهبهانی
...............................
چه مهربان میآمد سپیدمو دلدارم
نشسته چون سالاران
به مَرکب سالاری
بدان بزرگی بودش چه کوچکیها با من
چه پایه لطفاندیشی، چه
مایه خوشرفتاری!
نمیتوانست این دل که پاس او نشناسد
بدان شرف در صحبت،
بدان وفا در یاری
سپیدبختیهایم فزونتر از باور بود
کجا، چهها میدیدم به
خواب یا بیداری؟
چه شد که غفلت کردم ز آتشی، اسپندی؟
حسودم این ضربت زد به
چشمزخمی کاری!
شکسته اکنون چیزی، مباد عشقم باشد
مباد آن سرمستی! مباد
آن سرشاری
دی ۱۳۶۸
برگرفته از کتاب:
بهبهانی، سیمین؛ کولی و نامه و عشق (مجموعهی عاشقانهها)؛ چاپ چهارم؛ تهران: چشمه 1389.شمس لنگرودی
و قبایلی هم هستند
که آدمخوارند
و مسافر مهمان را
کباب
میکنند،
شما اما
از قبایل آدمخواران نیستید
به کلاسهای تئاتر
میروید
نقاشی و رقص را میشناسید
و از قبایل آدمخواران نیستید.
و
قبایلی هم هستند
که از گوشت پیران قبیلهشان تغذیه میکنند
و از مسافران و
غریبهها میترسند
شما اما
حرمت پیرهایتان را نگه میدارید
و از مسافران و
غریبهها ترسی ندارید.
شما
از قبایل آدمخواران نیستید
به نمایشگاه و
رستورانهای تمیز میروید
لبخند میزنید
و یکدیگر را میخورید
و از قبایل
آدمخواران نیستید.