دختره:یه شارژبفرست.
پسره: اسمت چیه؟؟؟
دختره:یه شارژ بفرست.
پسره: چند سالته؟؟؟
دختره: یه شارژ بفرست.
پسره: خیلی دوست دارم میخوام بیام خاستگاریت!!!!!!
دختره:واقعا!!! کِی؟؟؟؟
پسره: یه شارژ بفرست
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
- سه شب بهشت، دو شب جهنم، دو شب برزخ
- بازدید از مهم ترین مراکز فرهنگی، هنری، تفریحی ملکوت
- بازدید از پل زیبای صراط
- بازدید از معروف ترین مار دنیا؛ غاشیه
- تجربه ی سفری زیبا بر روی شیر عسل های رودخانه های بهشت
- بازدید از بارگاه الهی و خانه ی جبرائیل
- بازدید از اژدهای دو سر
هزینه های تور شامل
- هزینه ی جابه جایی و اقامت همراه با صبحانه
- هزینه ی ویزای بهشت
- هزینه ی جا به جایی با قالیچه ی پرنده
- هزینه ی خدمات جانبی( حوری و
علاقه مندان می توانند برای شرکت در تور و کسب اطلاعات بیشتر هر چه سریع تر با عزرائیل تماس بگیرند!
کنسرت بزرگ هایده و ویگن
با حضور افتخاری ایرج بسطامی
مکان: آمفی تئاتر اصلی بهشت، آسمان هفتم!
زمان: جمعه ی دیگه
علاقه مندان برای تهیه ی بلیط و در صورتی که احساس می کنند به بهشت می روند، می توانند تا آخر وقت اداری چهارشنبه فوت شوند
اعضای قبیله سرخ پوست از رییس جدید می پرسن: «آیا زمستان سختی در پیش است؟»
رییس جوان قبیله که هیچ تجربه ای در این زمینه نداشت، جواب میده «برای
احتیاط برید هیزم تهیه کنید» بعد میره به سازمان هواشناسی کشور زنگ میزنه:
«آقا امسال زمستون سردی در پیشه؟»
پاسخ: «اینطور به نظر میاد»، پس رییس به مردان قبیله دستور میده که ...
بیشتر هیزم جمع کنند و برای اینکه مطمئن بشه یه بار دیگه به سازمان هواشناسی زنگ میزنه: «شما نظر قبلی تون رو تایید می کنید؟»
پاسخ: «صد در صد»، رییس به همه افراد قبیله دستور میده که تمام توانشون رو
برای جمع آوری هیزم بیشتر صرف کنند. بعد دوباره به سازمان هواشناسی زنگ
میزنه: «آقا شما مطمئنید که امسال زمستان سردی در پیشه؟»
پاسخ: بگذار اینطوری بگم؛ سردترین زمستان در تاریخ معاصر!
رییس: «از کجا می دونید؟»
پاسخ: «چون سرخ پوست ها دیوانه وار دارن هیزم جمع می کنن!
سال 1230
مرد: دختره خیر ندیده من تا نکشمت راحت نمی شم...
زن: آقا حالا یه غلطی کرد ، شما بگذر.نامحرم که خونمون نبوده. حالا این بنده خدا یه بار بلند خندیده...
مرد: بلند خندیده؟ این اگه الان جلوشو نگیرم لابد پس فردا می خواد بره بقالی ماست بخره. نخیر نمی شه باید بکشمش...
-- بالاخره با صحبتهای زن ، مرد خونه از خر شیطون پیاده می شه و دختر گناهکارشو می بخشه
سال 1280
مرد: واسه من می خوای بری درس بخونی؟ می کشمت تا برات درس عبرت بشه. یه
بار که مُردی دیگه جرات نمی کنی از این حرفا بزنی. تو غلط می کنی. تقصیر
من بود که گذاشتم این ضعیفه بهت قرآن خوندن یاد بده. حالا واسه من میخای
درس بخونی؟؟؟
زن: آقا ، آروم باشین. یه وقت قلبتون خدای نکرده می گیره ها! شکر خورد. دیگه از این مارک شکر نمی خوره. قول میده...
مرد( با نعره حمله می کنه طرف دخترش ): من باید بکشمت. تا نکشمت آروم نمی شم. خودت بیای خودتو تسلیم کنی بدونه درد می کشمت...
-- بالاخره با صحبتهای زن، مرد خونه از خر شیطون پیاده می شه و دختر گناهکارشو می بخشه
ادامه مطلب ...
شب که بودند خلق در لالا!
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
وقتی شوهر از اندام زنش تعریف کند!! (طنز)
مرد: عزیزم از وقتی میری ورزش هیکلت خیلی قشنگ شده!
زن: از اولشم هیکلم قشنـــــــــــــــگ بووووووود!
مرد: اون که ۱۰۰%… هیکلت همیشه قشنگ بود. اصلاً من هیکلت رو روز اول دیدم خیلی خوشم اومد!
زن: یعنی به خاطر هیکلم، فقط با من ازدواج کردی ؟ خیلی هیــــــــــــزی!
مرد: نه عزیزم، عاشق اخلاقت شدم که باهات دوست شد. هیکلت واسم مهم نبود!
زن: یعنی چی؟! پس این همه ورزش میرم، برای کی میرم برا عمم؟! هیکلم برات مهم نیست؟!!
مرد: عزیزم، موقع دوست شدن مهم نبود، الان که هست!
زن: یعنی الان میرم ورزش، برات بی اهمیت میشم؟!
مرد: فدات شم، قربونت بشم، همه چیزت، تمام وجودت، همه خصوصیاتت، برام مهمه!
زن : یعنی باید همه خصوصیات خوب رو داشته باشم که دوستم داشته باشی؟ خیلی نامردی… چیه پای کسی درمیونه؟؟!!
مرد: بابا، جان مادرت بیخیال شو، چه غلطی کردیم تعریفتو کردیماااا؟؟!!
زن: دیدی… دیدی… پس از اول درست حدس زدم که یه ریگی تو کفشته که داری ازم
تعریف می کنی؟! برو از جلو چشام دور شو… یه چند ساعت نمی خوام قیافتو
ببینم…
دختره:یه شارژبفرست.
پسره: اسمت چیه؟؟؟
دختره:یه شارژ بفرست.
پسره: چند سالته؟؟؟
دختره: یه شارژ بفرست.
پسره: خیلی دوست دارم میخوام بیام خاستگاریت!!!!!!
دختره:واقعا!!! کِی؟؟؟؟
پسره: یه شارژ بفرست
ابراهیم رها در روزنامه اعتماد نامه ای برای محبوبش " پراید " نوشته که جالبه:
روزگار، ما را به جایی رسانده که به پراید نامه بنویسیم. (فکر کن!) پراید
عزیزم، شنیده*ام مرز هجده میلیون تومان را رد کرده*ای.*ای قشنگ*تر از پریا
از این به بعد، انصافا، تنها تو کوچه نریا. چون با این وضعیت زورگیری،
اختلاس و... کلا بچه*های محل دزدن و خدای نکرده زبانم لال یکجا تو رو
می*دزدند.
پراید خوبم، انژکتورت را قربان، *ای لاستیکت تو حلقم، *ای فدای برجستگی
صندوق عقب تو، *ای دور رینگت بگردم، فکر می*کردی یک زمان به مدد تلاش شبانه
روزی مسوولان هجده میلیون تومان بشوی؟!
ای پراید، *ای نازنین، *ای ماکسیما مخفی، *ای طرح ژنریک بنز، *ای پرادو
مینیمال تو الان در شرایطی هستی که می*توان لنت*هایت را طوطیای چشم کرد. تو
الان در موقعیتی هستی که دود اگزوزت صد مرتبه از هوای فرحزاد مصفی*تر
است! تو چنان مقام و منزلتی داری که مردم عاشق جیب چاک تو هستند. یعنی
قیمتت جیب جر می*دهد، باقلوا! من در حسرت آن لحظه خواهم سوخت که سایپا سر
در کارخانه*اش بیلبورد بزند «این ور پراید اوفینا/ اون ور پراید اوفینا».
ای تراول چک متحرک، *ای هر دور لاستیک تو شیش ماه کار کردن من، *ای که
دیروز در حد غضنفر بودی و امروز اما یک پا «ارزو» شدی. همینطور که در
خیابان*ها حرکت می*کنی و از مردم دل می*بری به جان مسوولان با بالا گرفتن
برف پاک*کن*هایت دعا کن. آنها و فقط آنها چنان در حوزه اقتصاد کیمیاگری
بلد بودند، که توانستند نه مس، که لگنی مانند تو را طلا کنند؛ طلای هجده
عیار! باز من نمی*دانم چرا این مردم ناسپاس از مسوولان انتقاد می*کنند.
قیمت پراید امروز، قیمت زانتیای یک سال پیش است. آیا این امر به راحتی به
دست می*آید؟ این دوستان ناممکن*ها را برای ما ممکن کرده*اند. *ای الهی آخ
و همینطور بچه*ها متشکریم از بیخ
ادامه مطلب ...