استاد ابولفضل زرویی
نصرآباد که کتاب مجموعه طنزهایش این روزها جزء پرفروشهاست در این قطعه
شعر از فشارهای زندگی به بیانی متفاوت سخن گفته و پردهبرداری کرده است!
ما که در صف از فشار همدگر زائیده ایم
صبحها تا شام و شبها تا سحر زائیده ایم
از فشار جمع مردم بارها با حال زار
در کنار دکّه ی «مشتی صفر» زائیده ایم
گاه بعضی رامیان همدگر زایانده ایم
گاه ما هم در صفی، جایی دگر زائیده ایم
زیرکی می گفت: آنطوری که من کردم حساب
از زن اکبر چاخان هم بیشتر زائیده ایم!
چون که او هر سال می زاید یکی کودک، ولی
ما همین امسال، صد کاکل به سر زائیده ایم
در همین تهران هزاران بار ،فارغ گشته ایم
غیراز آن طفلان که شاید در سفر زائیده ایم
دوش با من تازه کاری در صف سیگار گفت:
بسکه می کوبندمان، از پشت سر زائیده ایم
گفتمش: عیبی ندارد ای برادر زانکه ما
پیش از اینها در صف قند و شکر زائیده ایم
دیگران در بخشهای زایمان زائیده اند
لیک ،ما در بین مردم، پشت در زائیده ایم
اندرین آشوب و غوغا، جنس کودک شرط نیست
ای که می پرسی که دختر یا پسر زائیده ایم؟
الغرض امروزه دیگر کار ما زائیدن است
گوش شیطان کر، فقط بی درد سر زائیده ایم
به نقل از خبرآنلاین، رمضان شجاعیکیاسری، نماینده مجلس و عضو کمیسیون شوراها و امور داخلی مجلس گفته است: «به دنبال وضعیت بهوجود آمده در اقتصاد کشور و رشد بیرویه قیمت ارز در بازار و نابسامانی آن، جمعی از نمایندگان درصدد برآمدند در اینباره از رئیسجمهور سؤال کنند.»
من نمیدانم چرا در این مملکت همه اصرار دارند در
کار هم دخالت کنند؟ این چه اصراری است که جماعت میخواهند برای رئیسجمهور
سرگرمی ایجاد کنند؟ مگر لازم است هرچند وقت یکبار وقت ریاست محترم
جمهوری را بگیرند و حضرتش را رسماً دعوت کنند تا بیاید و به جماعت بخندد؟
وقت رئیسجمهور ارزش دارد. آقایان اگر اینقدر دوست دارند باعث شادمانی و
شیرینی لحظات زندگی دیگران باشند، بنده حاضرم با کمال میل ده، بیست نفر از
دوستانم را با چهرههای بشاش که دارای انواع خندههای دنداننما، باصدا،
بیصدا و... هستند، هفتهای یکبار ببرم در صحن علنی که به نمایندگان
محترم بخندند تا ایشان هم خدای ناکرده حس نکنند در معرض کممصرفی قرار
گرفتهاند.
این سؤال و جوابها مال روزگاری بود که مجلس در رأس
امور قرار داشت. حالا که مجلس کمکم دارد به قاعده امور نزدیک میشود،
البته با توجه به فشار کاری که در سفر نیویورک روی رئیسجمهور بوده، اندکی
شادی و نشاط برای روزهای بعد از سفر بد نیست. از این منظر اگر جلسه سؤال
مجلس بلافاصله بعد از سفر باشد، ایرادی ندارد. فقط حواسشان باشد که
درباره وزیر کار و امور اجتماعی سؤالی نکنند چون این مسئله را قبلاً
یکبار با جدیت تمام پیگیری کردهاند.
یک حکایت بیربط
میگویند
در ازمنه قدیم جناب آقای دکتر نصرالدین تخممرغ میخرید دانهای یک دینار،
یک دینار هم رنگ میخرید. تخممرغها را رنگ میکرد و میفروخت به قرار
دانهای دو دینار. شخصی به وی گفت: «با سلام و با تشکر از وقتی که در
اختیار بنده گذاشتید. جناب آقای دکتر نصرالدین در جریان این فعالیت
اقتصادی چه چیز دستگیر حضرتعالی میشود؟» دکتر نصرالدین هم بلادرنگ پاسخ
دادند: «سؤال خوبی مطرح کردید. هرچه نباشد دستهایم که رنگی میشود.»
دلار ارزان و دکتر نصرالدین
خانم
مینو کیانی، معاون ارزی بانک مرکزی در پاسخ واکنش به این گفته که طبیعتاً
مردم دوست دارند ارز خود را با قیمت بیشتر که در بازار آزاد یا صرافیها
مبادله میشود، به فروش برسانند، گفته است: «یافتههای ما نشان میدهد
مردم بیشتر به بانکها اطمینان دارند تا صرافیها. ضمن اینکه در ارقام
بالا مردم ترجیح میدهند با بانک معامله کنند تا در بازار آزاد.»
۱-
این دیگر لیست مفسدان اقتصادی نیست که نشود منتشر کرد، لذا مرحمت فرموده
نام چند نفر از این سرمایهداران جالبتوجه را که اینقدر به مال دنیا
بیاعتنا هستند، اعلام کنید.
۲- البته این اعتماد بین مردم و
بانکها اعتمادی متقابل است. مثلاً بنده به یک بانک محترمی اعتماد دارم و
همه سرمایهام را در آن بانک گذاشتهام. آن بانک هم آنقدر به بنده اعتماد
دارد که یک خودکار ۲۰۰ تومانی را دم باجه با زنجیر بسته که بنده یکوقت آن
را ندزدم. زنجیرش هم آنقدر کوتاه است که ناخودآگاه برای یک امضا مجبورم تا
کمر خم بشوم.
۳- شما این موجودات جالب را از کجا مییابید؟ چه کسی در کجا میگردد که این یافتهها را برایتان میآورد؟
۴- البته شما درست میگویید. خود من کلی آدم یافتهام که برای از تهران به شمال رفتن از جاده بندرعباس استفاده میکنند.
عید قربان مبارک باد
عید قربان که پس از وقوف در عرفات (مرحله شناخت) و مشعر (محل آگاهی و شعور) و منا (سرزمین آرزوها، رسیدن به عشق) فرا مى رسد، عید رهایى از تعلقات است. رهایى از هر آنچه غیرخدایى است. در این روز حج گزار، اسماعیل وجودش را، یعنى هر آنچه بدان دلبستگى دنیوى پیدا کرده قربانى مى کند تا سبکبال شود.
عید قربان که از جمله تعطیلات رسمی مسلمانان است، از یک تا چهار روز جشن گرفته میشود و در طی آن مردم با پوشیدن بهترین پوشاک خود، پس از انجام عبادات، به دید و بازدید و جشن و سرور میپردازند.
برگزار کردن مراسم قربانی در این عید بر همه واجب نیست و تنها بر زائران کعبه در مراسم حج واجب است، اما بسیاری از مسلمانان در سراسر جهان در این روز، گوسفند، گاو یا شتری را قربانی کرده و گوشت آنرا بین همسایگان و مستمندان تقسیم میکنند. حاجیان در این روز پس از به پایان رساندن مناسک حج، حیوانی را ذبح میکنند و پس از قربانی آنچه بر آنان در حالاحرام، حرام شده بود - مانند نگاه کردن در آینه، گرفتن ناخن و شانه زدن مو -، حلال میگردد و با توجه به اینکه حج، یکی از عبادتهای بسیار مهم در اسلام است، توانایی به انجام رساندن آن نیز برای هر مسلمانی بسیار شادی آور است، در نتیجه، روزی که پس از انجام وظایف سنگین حج، به عنوان جایزه الهی و اتمام احرام پیش میآید را عید میدانند. همچنین در روایتهای مکرری نقل شده که در روز عید قربان، قربانی کنید تا گرسنگان و بیچارگان نیز به خوراک برسند. عید قربان ریشه در دوران قبل از تاریخ بشر دارد. انسانهای اولیه برای به دست اوردن ترحم خدایان دست به قربانی کردن حیوانات و انسانها میزدند. در روایات مختلف دین اسلام آمدهاست که ابراهیم در سن بالا دارای فرزندی شد که او را اسماعیل نام نهاد و برایش بسیار عزیز و گرامی بود. اما مدتها بعد، هنگامی که اسماعیل به سنین نوجوانی رسیده بود، فرمان الهی چندین بار در خواب به ابراهیم نازل شد و بدون ذکر هیچ دلیلی به او دستور داده شد تا اسماعیل را قربانی کند. او پس از کشمکشهای فراوان درونی، در نهایت با موافقت خالصانه فرزندش، به محل مورد نظر میروند و ابراهیم آماده سر بریدن فرزند محبوب خود میشود. اما به هنگام انجام قربانی اسماعیل خداوند که او را سربلند در امتحان مییابد، گوسفندی را برای انجام ذبح به نزد ابراهیم میفرستد. این ایثار و عشق پیامبر به انجام فرمان خدا، فریضهای برای حجاج میگردد تا در این روز قربانی کنند و از این طریق برای یتیمان و تهیدستان خوراکی فراهم سازند. دراین روز همچنین مستحب است که نماز عید قربان برپا گردد. نماز عید قربان باید در فاصله زمانی طلوع آفتاب روز عید تا ظهر خوانده شود و شامل دورکعت است. کرپنها، همان روحانیان دین «مهر» بودهاند و به دلیل قربانی کردن «گاو» از سوی ایشان، واژهٔ «قربانی» نیز از همینان برگرفته شده البته برخی معتقدند بدلیل اینکه این عمل برای رضای خدا و نزدیکی به خدا "قربتا الی الله" انجام می شود این عید را عید قربان می نامند.
آقای ماهی صفت خیلیها شما را نخبه میدانند، یکسری شما را بهعنوان شومن میشناسند و عدهای دیگر شاید ماشین پول شمار! خودتان از بین این عناوین کدام را انتخاب میکنید؟
اینکه میگویید از محبتشان است، اما کلا کار من طنزپردازی است. من مردم را میخندانم. در واقع بهتر است بگویم «مجری طنز» یا عنوان بینالمللیاش «کمدین» هستم.
الان چند سال است در قالب، به قول خودتان، طنزپرداز فعالیت میکنید؟
الان ۱۷ سال است (از سال ۱۳۷۵) این کار تبدیل به شغل من شده است. اما قبل از آن یا حتی از قبل از انقلاب اسلامی اخلاقم به گونهای بود که همیشه باید در جشنها و مراسمهای دوستان و اقوام حاضر میبودم تا اینکه سال ۷۵ جرقه اولیه کارم زده شد و چون آن زمان تازه چند سال از جنگ تحمیلی گذشته بود و جامعه نیاز مبرمی به چنین اتفاقی داشت، خدا را شکر کار من هم گرفت.
بقیه در ادامه ی مطلب...
ادامه مطلب ...برای دیدن عکس های فوق العاده زیبای این مدل به ادامه ی مطلب بروید...
طی یک نظرسنجی از یک دانشجوی ورودی جدید و یک دانشجوی ترم آخری خواسته شد که با دیدن هر کدام از کلمات زیر ذهنیت و تصور خود را در مورد آن کلمه در یک جمله کوتاه بنویسند.
جمله اول مربوط به دانشجوی ورودی جدید و جمله دوم مربوط به دانشجوی ترم آخری…
رییس دانشگاه
۱)مردی فرهیخته و خوشتیپ
۲)به دلیل اینکه در طی این چهار پنج سال یک بار هم ایشونو نتونستم ببینم، هیچ ذهنیتی ندارم
یک وعده غذای سلف
۱)بیفستراگانوف با سس کچاپ با نوشیدنی خنک
۲)چلو لاستیک به همراه افزودنی های غیر مجاز
کارت دانشجویی
۱)کارت شناسایی و هویت دانشجو
۲)تنها استفاده از این کارت گرفتن فیلم از ویدئو کلوب است
خوابگاه
۱)محل استراحت و سرشار از شادی و نشاط
۲)مکانی برای همزیستی مسالمت آمیز با سوسک و موش
شب امتحان
۱)شبی برای دوره کردن درسی که در طول ترم خوانده شده است
۲)شبی که تا صبح باید مثل خر درس خوند
جزوه خوش خط دختر ها
۱)بمیرم از هیچ دختری جزوه نمیگیرم، من عادت دارم فقط جزوه خودمو بخونم
۲)طلای کاغذی
تقلب
۱)یک روش غیر اصولی و ناجوانمردانه برای نتیجه گرفتن در امتحان
۲)تنها روش اصولی و مبتنی بر عقل برای نتیجه گرفتن در امتحان
مشروط شدن
۱)عمراٌ، من تو دبیرستان معدل کمتر از ۱۸ نداشتم
۲)نمک تحصیل در دانشگاه
وام دانشجویی
۱)کمک هزینه برای دانشجو
۲)مثل مهریه میمونه کی داده کی گرفته
ازدواج دانشجویی
۱)حرفش رو نزن من قصد ادامه تحصیل دارم
۲)کو؟ کجاس؟کسی رو سراغ داری برام؟
حراست
۱)ارگانی برای حفاظت از دانشجو از گزند خطرات
۲) ارگانی برای حفاطت از دانشگاه از گزند دانشجویان
دانشجو
۱)فردی که به دنبال علم آموزی و تولید علم است
۲)ها ایی دانشجو که وگفتی یعنی چه؟؟؟!!!!
شهروند دانشجو (دختر): برای گرفتن نمره آنقدر به استادش سیریش می شود تا سرانجام با او ازدواج می کند.
شهروند دانشجو (پسر):
در سال اول دانشگاه، برای گرفتن جزوه از دختر همکلاسی اش آنقدر به او
سیریش می شود تا اینکه حراست دانشگاه او را احضار می کند. به ناچار تعهد
می دهد دیگر از هیچ دختری درخواست جزوه نکند. با پشتکار فراوان، در سال
دوم از تمام دخترهای همکلاسی اش خواستگاری می کند.
سال سوم از
تمام ورودی های جدید و دخترهای سال پایینی خواستگاری می کند. در سال آخر
دانشگاه معیارهای فکری اش را اصلاح می کند و از دخترهای سال بالایی
خواستگاری می کند! بعد از اینکه دختری در دانشگاه برای خواستگاری باقی
نماند، فارغ التحصیل می شود و با دختر همکار پدرش ازدواج می کند.
نمایندگان مجلس: به عشق در نگاه اول اعتقاد دارند و از همان دوره اول عاشق سیاست می شوند.
شهروند دیپلمات: معمولا در استخرهای شنا عاشق می شوند.
شهروند شاعر: عاشق شده ام بر تو، تدبیر چه فرمایی/ جاست فرند می خواهی، یا برادر و دایی؟!
مترجم صدا و سیما:
جمله یِ «I want to kill you» را به اشتباه ترجمه می کند: «من می خواهم
شما را ازدواج کنم.» قاتل پس از کشتنِ مقتول با مترجم ازدواج می کند!
شهروند روشنفکر:
عشق را یک فرآیند شیمیایی می داند که به علت افزایش غلظت «فنیل اتیل آمین»
به وجود می آید. به ازدواج علاقه ای ندارد و رابطه سارتر و سیمون دوبوار
را رابطه یِ آرمانی خود می داند.
مسئول دولتی (پسر): نام دخترهای مسئولین رده بالاتر را در یک دفترچه می نویسد تا با توجه به پست و مقام مورد علاقه، با یکی از آنها ازدواج کند.
مسئول دولتی (دختر): به سراغ دفترچه پدرش می رود تا ببیند پدرش برای رسیدن به مقام بالاتر چه پسری را برایش در نظر گرفته است.
لطفا نظر خود را در مورد این مطلب عجیب وباور نکردنی با ما در میان بگذارید...(در ادامه ی مطلب)
بازاری است در بلغارستان که
دخترن جوان کولی با بیشترین آرایش و تزئینات به همراه مادر خود
در پی پیدا کردن همسر آینده میباشند
در این بازار دختران دوره میگردند و از پسرانی که به عنوان
همسر آینده خوششان میاید خواهش ازدواج میکنند و حتا به آنها
مبلغی هم برای ازدواج با آنها پیشنهاد میکنند.
بقیه در ادامه ی مطلب...
ادامه مطلب ...حمید عسگری جمعه شب بار دیگر در سالن میلاد نمایشگاه میلاد روی صحنه رفت
تا دوستدارانش را باز هم پس از مدتها غافلگیر کند. باران شدید همه را
غافلگیر کرده بود و باعث شده بود ترافیک شدیدی در ورودی نمایشگاه بین
المللی به وجود بیاید. همین باعث شد کنسرت به جای ساعت ۲۱: ۳۰ که روی بلیت
نوشته شده بود، ۲۲: ۱۵ آغاز شود. ابتدای کنسرت چراغهای سالن خاموش شد و
نوازندگان یکی یکی روی سن آمدند. یک به یک پشت سازها ایستادند تا اینکه
رسید به آقای خواننده. البته خواننده استقلالی این بار شلوار و شال قرمز
رنگ پوشیده بود. خودش هم فهمید که تماشاگران از تیپ سرخش متعجب هستند.
برای همین گفت: «همه میدونن من استقلالیام. این لباسهای قرمزی رنگی که
پوشیدم هم داستان داره.»