گوش کن میخوام برات پسر بودن رو تعریف کنم!
.
.
.
.
.
پسر بودن یعنی نافتو که بریدن روش 2 سال حبس هم بریدن
پسر بودن یعنی فقط تا اخر دبستان بابا مامان پشت سرتن بعدش جامعه بزرگت میکنه
پسر بودن یعنی فقط یه سال وقت داری که کنکور قبول نشی
پسر بودن یعنی بعد 18 دیگه یا سربازی یا سربار
پسر بودن یعنی استرس سربازی و حسرت درس خوندنه بدون استرس
پسر بودن یعنی بعد بابا، مرده خونه بودن، سنم نمیشناسه یعنی چی؟؟ یعنی بابا نباشه نون باید بدی حالا 5 ساله باشی یا 50 ساله
پسر بودن یعنی حفظ خواهر و مادر و همسرت از هر چی هیزیه
پسر بودن یعنی آزادی که از ( آ ) اولش تا ( ی ) آخرش همش مسئولیته
پسر بودن یعنی جنگ که شد گوشت تنت سپر ناموسته
پسر بودن یعنی یه سگ دو زدن واسه یه لقمه نون که جلو زن و بچه کم نیاری
پسر بودن یعنی واسه عید لباس نخری که دخترت واسه خریده لباس کم و کسر نیاره
"پسر بودن یعنی بی پول عاشق نشی"
پسر بودن یعنی حرفایی که میمونه تو دل
پسر بودن یعنی " مرد که گریه نمیکنه "
پسر بودن یعنی همیشه بدهکار بودن به همه
پسر بودن یعنی بعد سربازی روز اول کلی تحویلت میگیرن روز دوم به چشه زالو نگات میکنن
پسر بودن یعنی .*......... مسئولیت مسئولیت
یکم به خودمون بیایم ببینیم کجا وایسادیم.
به سلامتـــــــــــــــی همه پسرا : )
البتهـ این واسهـ پسرای قدیمـ بیشتــر صــدق میکنهـ
زور آرنج و ضربه زانو//
//بدترین بوی عالم است الحق
بوی سیر و پیاز و عطر و عرق//
//کارمند و محصل و عملی
کامبیز و غضنفر و مملی//
//تاجر و دزد و دکتر و بیکار
لاغروچاق و سالم و بیمار//
//حرفهای سیاسی و گلهها
بحث تبعیضها و فاصلهها//
//گاه دعوای عدهای سالار
فحشهای بهشدت کشدار//
//یک نفرغرق در سطور کتاب
یک نفر هم کنار او در خواب//