دختر: خفه شو بی شعور دیگه بامن حرف نزن
پسر: چرا من که کاری نکردم :|
دختر: اون دخدره که داشت رد میشد خیلی جذاب بود نه؟
پسر: من اصن نگاش نکردم به جون تو...
دختر: از اینا خوشت میاد چرا با من دوست شدی؟ خوشگل بود نه؟
پسر: نه بابا خیلی هم معمولی بود، قده متوسط, هیکل استخونی ، روژه لبه
صورتی ، رنگه ناخوناشم که بنفش بود ، با مانتوئه زرد ، شبیه رنگین کمون
بود...
دختر: فقط سایزه س----شو فک کنم نمی دونی..برو دیگه سمته من نیا عوضی...
پسر: ای بابا من که ... من عاخه...!! راستی چقدر لاغر شدی...
دختر: واقعن عزیزم؟
پسر: خیلی هم خوشگل شدی...
دختر: آره همه می گن عزیزم....
پسر: ببخشید به اون دخدره نگاه کردم
دختر: قربونت برم الهی، من بهت اعتماددارم.واقعا راست گفتی لاغرشدم؟