یادمه یکی از پر استرس ترین لحظات دوران ابتدایی وقتی بود که دیکته تموم میشد شمام یادته؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟و مبصر دفترا رو جم میکرد میذاشت رو میز معلم هی حواسمون به دفترمون بودببینیم کی نوبت صحیح کردن دیکته ما میشه نوبتمون که میشد همش چشممون به خودکار معلم بود ببینیم غلط داریم یا نه … قلبمونم تند تند میزد !!! |
من که یادم نیستش..اما برا امتحان ریاضی رو هیچ وقت یادم نمیره..بدترین لحظه ها رو فقط همون موقع ست..چه ابتدایی چه الآن..
یعنی الآن برا این ناراحتی که من بدترین لحظه ها رو اون موقع داشتم؟؟اصلا ببینم مگه تو زبون نداری مثل بچه آدم حرف بزنی؟؟هان؟؟
نه ندارم
میشه دیگه لا آبی و بنفش ننویسی؟؟اصلا پیدا نیستش..
چشم
اگه نداری پس چرا الآن جواب دادی؟؟
ندارم دیگه............
واقعا نفهمیدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اینقدر دوست دارم دوباره برگردم به همون دوران مخصوصا کلاس پنجم اصلا خیلی حال میداد.استرساشم باحال بود.
ولی راست میگه خدایی برین یه زبون بخرین حرص آدم در میاد خب
من کلا در خدمت شمام...........زبون دارم در حد............
چقدر کیف میده آدم یکی رو بذاره سرکار..
ب....ل.......ه
شما آقایی.ممنون
بله واقعا در حد...یکمیشو دیدم