صحبت از شهرام شکوهی است؛ خوانندهای که با حضور در یکی از مسابقات ماهوارهای استعدادش را نشان داد و بعد از چند سال با آلبوم «مدارا» ورودش را به بازار رسمی موسیقی داخل کشور جشن گرفت
خودش میگوید پدیده نیستم و فقط کسی است که یک مقدار دیر وارد بازار موسیقی شده. صحبت از شهرام شکوهی است؛ خوانندهای که با حضور در یکی از مسابقات ماهوارهای استعدادش را نشان داد و بعد از چند سال با آلبوم «مدارا» ورودش را به بازار رسمی موسیقی داخل کشور جشن گرفت و حالا طرفداران زیادی برای خود دست و پا کرده است. شکوهی برخلاف صدای خشداری که دارد، خیلی مهربان و بااحساس است. این را میتوان از رفتار بسیار خوبش با «ملودی» فهمید؛ ملودی نام دختر چهار ساله شهرام شکوهی است که تمام آهنگهای پدر را حفظ است و در میان همه این آهنگها، «مدارا» را بیشتر از همه دوست دارد.
برای خواندن مصاحبه به ادامه ی مطلب مراجعه کنیددر نظرسنجیهای مختلف به عنوان پدیده موسیقی ایران معرفی شدهاید، زمانی که داشتید «مدارا» را تولید میکردید، به فکر ستاره شدن بودید؟
اینطور نبود که بخواهم با رویکرد ستاره شدن کار کنم، اما از همان ابتدا هم خودم پیشبینی میکردم که اگر کار منتشر شود، با چه بازتابهایی روبهرو خواهم شد. در مورد کلمه پدیده هم که اشاره کردید، باید بگویم شخصاً به این موضوع اعتقادی ندارم، چون پدیده در نظر من کسی است که از هفت–هشتسالگی استعداد خاصی را از خود به نمایش بگذارد. کسانی مثل من یا مهدی یراحی یا مازیار فلاحی پدیده نیستیم؛ ما کسانی هستیم که یک مقدار دیر وارد بازار موسیقی شدهایم!
دلیل دیر وارد شدنتان به دنیای موسیقی چه بود؟
چون من اصلاً قصد نداشتم حرفهای کار کنم. راستش را بخواهید من به خاطر جنس صدایم زیاد به حرفهای شدن فکر نمیکردم.
پس چرا در مسابقه یکی از شبکههای ماهوارهای شرکت کردید؟
من در آن مسابقه شرکت نکردم که نفر اول شوم! در این برنامه بارها دیده بودم که به بچههایی که از ایران در مسابقه شرکت میکردند، توهین میشد و داورها بچهها را مسخره میکردند. اگر این برنامه را دیده باشید، میدانید که در عمل با من هم جنگیدند و در نهایت من را قبول نکردند. البته باتوجه به بحثهای پشتپردهای که به وجود آمده بود، خودم هم مطمئن بودم که انتخاب نمیشوم. شرط انتخاب آنها این بود که اگر در ایران سکونت داری، باید کشور را ترک کنی.
پس شما برنامههای قبلی را دیده بودید و از رفتار داورها با شرکتکنندگان ایرانی دلخور بودید؟
بله؛ نوع برخورد با شرکتکنندگانی که از ایران آمده بودند، اصلاً خوب و مودبانه نبود. مثلاً وقتی یکی از شرکتکنندهها میخواست آهنگ یکی از خوانندگان داخلی را بخواند، توهینآمیز میگفتند این کسی که میخواهی آهنگش را بخوانی اصلاً کی هست؟ به هر حال آنها نماینده موسیقی لسآنجلسی بودند و از نظر من و خیلی از دوستان دیگر، این نوع موسیقی مدتهاست تمام شده و اگر کمکی که امروز از داخل ایران به آنها میشود، قطع شود، موسیقی لسآنجلسی کاملاً ریشهکن خواهد شد. نمیخواهم بگویم آن مسابقه تقابل موسیقی داخلی و لسآنجلسی بود، اما رفتارهایی که در این برنامه دیدم من را مجاب کرد تا با حضور در آن نشان دهم که وضع موسیقی داخلی به شکلی که توسط این برنامه تبلیغ میشود، خراب نیست. من به این برنامه ایمیل زدم و اعتراضم را نسبت به روش و عملکرد برنامه اعلام کردم.
جواب آنها چه بود؟
خب طبیعتاً جواب سربالا دادند و گفتند به نظر ما روند برنامه مشکلی ندارد، اگر شما فکر میکنید رفتار ما اشتباه است، بیا و رفتار درست را به ما یاد بده.
مسئولان با من برخورد بدی نکردند
الان که داریم باهم صحبت میکنیم از حضور در برنامه خوانندگی ماهوارهای پشیمان نیستید؟
هم پشیمانم و هم پشیمان نیستم! همانطور که گفتم من قصد این را نداشتم که به صورت حرفهای کار کنم، اما وقتی در این برنامه شرکت کردم، بازتابهای بسیار خوبی از اجرای «مدارا» دریافت کردم. به هرحال حضور در چنین برنامهای، تبعاتی هم داشت که باید بپذیریم؛ البته باید همینجا از مسئولان محترم تشکر کنم که با من برخورد بدی نکردند. یک موقعی هست که برای تنبیه برخورد بدی با شما میکنند تا دیگر کار بدی نکنید، موقعی هم هست که هیچ چیزی به شما نمیگویند و خودتان از این عدم برخورد، شرمنده میشوید و ترجیح میدهید که دیگر کار اشتباهی نکنید. در مورد من حالت دوم صدق میکند. برای من هیچ اخطاریهای فرستاده نشد و ایرادی هم به من نگرفتند و در مجموع هیچ برخورد قهرآمیزی در مورد آن مسئله با من انجام ندادند که واقعاً جای تشکر دارد. وقتی مملکتم اینطور باشد، مطمئناً هیچجایی را غیر از ایران برای کار انتخاب نمیکنم.
در نهایت با شرکت در این برنامه به هدف خودتان رسیدید؟
بله؛ حضورم در این برنامه باعث شد من به چیزی که مدنظر داشتم، برسم. من یک هدف داشتم و آن هم این بود که میخواستم نشان بدهم موسیقی داخل ایران حرفهای زیادی برای گفتن دارد. حٌسن بزرگ این برنامه این بود که اینقدر تماسها زیاد بود که تولیدکنندگان برنامه به نوعی کلافه شده بودند و این همان اتفاقی بود که دنبالش بودم. من میخواستم اعتباری که آنها داشتند به دروغ برای خود جمع میکردند، از بین برود. خوشبختانه مردم خیلی خوب متوجه شدند که این مسابقه عادلانه نیست؛ همین برای من کافی بود.
از لسآنجلس بردهایم
به رقابت موسیقی داخلی و لسآنجلسی اشاره کردید، فکر میکنید این دو نوع موسیقی قابل رقابت و قیاس هستند؟
خیلی راحت میگویم که ما این رقابت را از موسیقی لسآنجلسی بردیم.
نشانههای برد ما چیست؟
اگر الان ترانه، ملودی و تنظیم از داخل ایران به موسیقی لسآنجلسی تزریق نشود، آنها شاید در سال10 تا موسیقی خوب هم تولید نکنند. آنها بازه زمانی طولانی را بدون رقیب جلو میرفتند و هیچ رقیبی از بین این هفتادمیلیون نفر که در کشور زندگی میکردند، برای خودشان نمیدیدند و هر کاری که دوست داشتند، انجام دادند. خیلی از این خوانندهها تبدیل به اسطوره شدند، اما نباید فراموش کرد که در بازاری که رقیب وجود ندارد اسطوره شدن کار چندان سختی هم نیست.
جنس صدایم معمولی نیست
جنس صدای من، جنس معمول صدای ایرانی نیست! عادتهای شنیداری ما ایرانیها اینطور است که صداهای گرفته را زیاد نمیپسندیم. مثلا شما رضا یزدانی را ببینید، درست است که طرفدار دوآتشه دارد اما به نسبت خوانندگان دیگر، به دلیل اینکه شاخه موسیقی متفاوتی را دنبال میکند طرفداران کمتری دارد. البته رضا تنها راکری است که در ایران کار میکند و میتواند اینقدر خوب کنسرت بگذارد، اما راک طرفداران کمتری دارد. یا سیروان خسروی یک موسیقیدان فوقالعاده است، اما طرفداران محدودی دارد و اگر تهران را از محدوده طرفدارانش حذف کنید، هواخواهانش ریزش شدیدی دارند. دلیل این ماجرا هم این است که موسیقی سیروان، موسیقی کاملاً غربی است که در ایران آدمهای خاصی این نوع موسیقی را میپسندند.
حتی اگر بد باشم...
به وجود مافیا در موسیقی داخلی اعتقاد دارید؟
به نظرم مافیا یعنی مخاطب. وقتی منِ خواننده، مخاطب خودم را حفظ کنم، چرا باید برایم مشکل ایجاد شود؟ واقعیت این است که خیلی از دوستانی که امروز علم مبارزه با مافیای موسیقی را به دست گرفتهاند، آلبومهایشان بیش از 5هزار نسخه نخواهد فروخت، ولی نمیدانم چرا ما همیشه دوست داریم خودمان را گول بزنیم. شما وقتی چشمت را میبندی و با صدایی که حتی برای خود و خانوادهات هم قابل قبول نیست، دست به انتشار آلبوم میزنی، چه توقعی داری؟
تیتراژ خواندن هم مافیا دارد؟
نمیدانم. چون تا به حال در این حیطه فعالیت نکردهام، نمیتوانم اظهارنظر کنم.
فکر میکنید تیتراژ خواندن هنوز هم مثل گذشته در پررنگ شدن یک خواننده موثر است؟
به هرحال امروز باتوجه به وسعت شبکههای ماهوارهای، توجه مردم به تلویزیون کمتر از گذشته است و همین موضوع طبیعتاً باعث شده، تاثیرگذاری تیتراژها هم کمتر از گذشته باشد. شاید در بین همه تیتراژهایی که در طول یک سال تولید و پخش میشود، دو آهنگ با استقبال زیادی مواجه شود.
یکی از خوانندهها میگفت، خواننده میتواند به راحتی پولدار شود اما آدم پولدار نمیتواند به آسانی خواننده شود، شما هم با این جمله موافقید؟
واقعیت این است که من برای رسیدن به این تفاوت بیش از سیزده سال تلاش کردم و برای کارم وقت گذاشتم. تفاوت به این نیست که در پوستر آلبوم بنویسیم متفاوتترین آلبوم سال یا متفاوتترین صدایی که تاکنون شنیدهاید؛ تفاوت یعنی اینکه شما وقتی صدای یک خواننده را میشنوید، سرتان را از تعجب برگردانید تا بفهمید نام خواننده چیست. حتی اگر واکنشها به این متفاوت بودن منفی باشد، یک حُسن برای خواننده محسوب میشود. به نظرم اگر من شهرام شکوهی بد هم باشم، بهتر از این است که ادای کسی را دربیاورم، چون در این صورت اگر حتی یک نفر را هم بتوانم با صدایم جذب کنم، آن یک نفر طرفدار واقعی من است. اما اگر ادای محسن یگانه یا محسن چاووشی را دربیاورم، در نهایت هر طرفداری هم جذب کنم، متعلق به من نیستند و طرفدار یگانه یا چاووشی یا ... هستند.
به مجاز شدن بحث کلیپ، امید دارید؟
نه؛ باتوجه به شرایطی که وجود دارد بعید است به این زودیها این موضوع اتفاق بیفتد. به هرحال مسائلی هستند که باید با آنها کنار آمد. این صلاحدید مسئولان است و حتماً برای این تصمیم دلیل خوبی هم دارند.
کلکل جوانی باعث شد خواننده شوم
متولد دهه پنجاه هستم و تحصیلاتم در زمینه دامپزشکی است. موسیقی را از سال 71 آغاز و با ثبتنام در کلاس آواز علاقه به موسیقی را دنبال کردم. آن زمان پرداختن به ساز سخت بود، به همین دلیل ترجیح دادم موسیقی را با آواز دنبال کنم. از آنجایی که آن روزها فضایی برای آموختن موسیقی پاپ نبود، به کلاس آواز سنتی رفتم، البته شاید برایت جالب باشد بدانی که آن اوایل، رفتن به این کلاسها برای من بیشتر جنبه سرگرمی داشت و مثل یک نوع بازی دوستانه بود بین چند دوست! آن روزها به خاطر کلکلهای دوران جوانی که بین ما بود، به همراه چند تن از دوستانم، همه با هم در کلاس آواز استاد حاتم عسگری ثبتنام کردیم. روز اولی که به کلاس رفتم از آنجایی که زیاد اهل موسیقی ایرانی نبودم، هیچ آهنگی را حفظ نبودم که برای تست صدا بخوانم!
خوانندگی برایم هدف نبود
از ابتدا خوانندگی برای من هدف نبود. مثلا شما به طراحی اتومبیل علاقه دارید، با این هدف که یک روز طراح اتومبیل شوید، وارد صنعت خودروسازی میشوید و بعد به اینجا میرسید که چهارتا پیچ ماشین را میبندید. من هم الان در این مرحله هستم. من برای رسیدن به موسیقی، کلاس آواز سنتی رفتم و در مجموع علاقهای به خوانندگی سنتی نداشتم. امیدوارم این حرفم به اساتید موسیقی سنتی برنخورد، اما به نظرم متاسفانه امروز در میان نسل جوان جامعه ما، موسیقی سنتی تقریباً هیچ جایگاهی ندارد. اگر امروز شما از یک نوجوان 14ساله بخواهید که نام دو استاد موسیقی سنتی را بگوید، به سختی میتواند این کار را انجام دهد؛ این خیلی بد است. از طرفی موسیقی سنتی فضای بستهای دارد که به هفت دستگاه محدود میشود و خلاقیت به خرج دادن در این نوع موسیقی مشکل است.
با پول خواننده نمیشوی
جنس صدای شما به گونهای است که میتوانستید از سبک چاووشی تبعیت کنید که جوابش را هم پس داده. چرا این کار را انجام ندادید؟
چون هیچوقت به این جریان اعتقاد نداشتم، دست به این کار نزدم. برای چه باید این کار را انجام دهم وقتی محسن چاووشی کارش را خوب انجام میدهد و مخاطبان خاص خودش را دارد؟ ای کاش این باور در کسانی که میخواهند تازه موسیقی را آغاز کنند، شکل بگیرد که اگر خودت باشی، احتمال برد بیشتری داری.
پول میتواند کسی را خواننده کند؟
نه، واقعاً پول به تنهایی نمیتواند باعث خواننده شدن کسی شود. من بیش از بیست نفر را میتوانم برایتان مثال بزنم که خیلی برای خواننده شدن خرج کردند، اما به هیچجا نرسیدند.
با کلیپ، نسخه آنور آب را میپیچیم
معمولاً عادت داریم هنرمندان مختلف را در یکی از برنامههای سال تحویل ببینیم اما امسال شما هم در شبکه دو حضور داشتید و هم در برنامه شبکه سه. این تداخل چطور صورت گرفت؟
من در شبکه دو به صورت زنده حضور نداشتم و فقط یکی از آهنگهایم را به صورت کلیپ برای برنامه آقای علیخانی آماده کرده بودم. این اولین باری بود که در تلویزیون ایران به کلیپ پرداخته میشد و خیلی خوشحالم که مردم از این موضوع به خوبی استقبال کردند.
موسیقی ما تصویر ندارد، این در حالی است که در تمام دنیا تصویر مهمترین ابزار تبلیغ موسیقی است، به نظرتان این موضوع باعث عقب افتادن موسیقی ایران از جریان موسیقی جهان نمیشود؟
الان تنها دلیلی که موسیقی لسآنجلسی میتواند به حیات خود ادامه دهد، همین مسئله است که موسیقی مجاز داخلی اجازه ساخت و پخش کلیپ ندارد. اگر یک شبکه مجاز ایرانی تاسیس شود تا خوانندههایی که به صورت مجاز کار میکنند، بتوانند کلیپهای خود را پخش کنند، من شک ندارم که ظرف شش ماه نسخه موسیقی لسآنجلسی به طور کامل پیچیده خواهد شد.
از کنسرت و آلبوم جدید
خیلیها منتظر کنسرت شما هستند، چرا اینقدر تاخیر؟
مشکل خاصی وجود ندارد. هماهنگیهایی برای برگزاری کنسرت نیاز است که در حال انجام آن هستیم و انشاءالله بعد از ماه مبارک رمضان اولین کنسرتم را در تهران برگزار خواهم کرد. به جز 10 آهنگی که در آلبوم وجود دارد، چند تک آهنگ هم تولید کردهام که در کنسرت اجرا خواهیم کرد و مجموعاً با شانزده آهنگ در خدمت مردم خوبمان خواهیم بود.
از آلبوم جدید چه خبر؟
پیشتولید آلبوم جدید تا حدودی انجام شده و اگر خدا بخواهد تا اواخر تابستان کارهای تولید را آغاز خواهیم کرد. از آنجایی که اعتقاد به کار وسواسی ندارم، فکر میکنم در مدت زمان کوتاهی آلبوم آماده انتشار خواهد شد. در این آلبوم برخلاف «مدارا» با ترانهسراهای مختلفی همکاری خواهم داشت. الان که داریم با هم صحبت میکنیم، به اندازه دو آلبوم آهنگ آماده دارم که در طول این 13-14سال برای خودم کار کرده بودم.
فکر میکنید به سلیقه روز موسیقی نزدیک است؟
در آلبوم «مدارا» اکثر آهنگها چنین وضعیتی داشتند و خدا را شکر مردم آنها را دوست داشتند. سبک موسیقیای که من دنبال میکنم نوعی است که نمیشود برایش زمان تعیین کرد.
چند سال است ازدواج کردهاید؟
حدود 5سال است و یک دختر 4 ساله دارم به اسم ملودی.
چرا ملودی؟
خودم دوست داشتم اسم شکیلا را برای دخترم انتخاب کنم؛ چون احساس میکردم این اسم با نامخانوادگی ما همآوایی دارد، اما اطرافیان گفتند این اسم کمی برای دختر سنگین است و از آنجایی که پدرها حق انتخاب هیچ چیزی را ندارند (میخندد) انتخاب اسم شکیلا منتفی شد!
اسم ملودی را در نهایت چه کسی انتخاب کرد؟
پدرهمسرم این اسم را انتخاب کرد. خودم هم این اسم را خیلی دوست داشتم اما به آن فکر نکرده بودم.
به حال این روزهایتان که خیلی میخورد...
بله (میخندد).
از روزی که ملودی بهدنیا آمد، برایمان بگویید.
بهدنیا که آمده بود آنقدر بلند گریه میکرد که از روی صدایش او را میشناختیم.
برایتان فرق نداشت که دختردار شوید یا پسر؟
نه، فرقی که نداشت اما خودم دختر دوست داشتم.
کارهایتان را هم دوست دارد؟
بله، ملودی تقریبا همه کارهایم را حفظ است و میخواند، اما چون از زمانی که به دنیا آمد، آهنگ «مدارا» را مدام شنیده است، این ترانه را بیش از بقیه دوست دارد.
دوست دارید دخترتان وارد فضای موسیقی بشود؟
هرطور که خودش تصمیم بگیرد؛ من اصراری روی این ماجرا ندارم.
لطفا نظر بدهید
پس چرا من هرکسی رو که میبینم عااااشق سیروان خسرویه؟
خیلی طرفداراش زیادن!!!!...