داتکام

کمی لبخند لطفا!!!!!

داتکام

کمی لبخند لطفا!!!!!

چرچیل و راننده تاکسی

چرچیل(نخست وزیر اسبق بریتانیا) روزی سوار تاکسی شده بود و به دفتر BBC برای مصاحبه می‌رفت.

هنگامی که به آن جا رسید به راننده گفت آقا لطفاً نیم ساعت صبر کنید تا من برگردم.

راننده گفت: “نه آقا! من می خواهم سریعاً به خانه بروم تا سخنرانی چرچیل را از رادیو گوش دهم” .

چرچیل از علاقه‌ی این فرد به خودش خوشحال و ذوق‌زده شد و یک اسکناس ده پوندی به او داد.

راننده با دیدن اسکناس گفت: “گور بابای چرچیل! اگر بخواهید، تا فردا هم این‌جا منتظر می‌مانم!”

نظرات 2 + ارسال نظر
negar پنج‌شنبه 15 دی‌ماه سال 1390 ساعت 13:01 http://negar70.mihanblog.com/

اووووووووووووووه هر دفعه چقد آپ می کنی!!!!!!!!!
این همه مطلب از کجا میاری؟

ولی در کل خیلی مطالب جالبی میذاری...

omega پنج‌شنبه 15 دی‌ماه سال 1390 ساعت 19:21

اووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد