داتکام

کمی لبخند لطفا!!!!!

داتکام

کمی لبخند لطفا!!!!!

باور

سیاوش کسرایی

باور نمی‌کند دل مرگ خویش را
نه، نه من این یقین را باور نمی‌کنم
تا همدم من است نفس‌های زندگی
من با خیال مرگ دمی سر نمی‌کنم.

آخر چگونه گل خس و خاشاک می‌شود؟
آخر چگونه این‌همه رؤیای نونهال
نگشوده گل هنوز
ننشسته در بهار
می‌پژمرد به جان من و خاک می‌شود؟

در من چه وعده‌هاست
در من چه هجرهاست
در من چه دست‌ها به دعا مانده روز و شب
این‌ها چه می‌شود؟

آخر چگونه این‌همه عُشّاق بی‌شمار
آواره از دیار
یک روز بی‌صدا
در کوره‌راه‌ها همه خاموش می‌شوند؟
...


برگرفته از کتاب:
کسرایی، سیاوش؛ گزینه‌ی اشعار سیاوش کسرایی؛ چاپ چهارم؛ تهران: مروارید 1387.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد