خصوصیات دانشجویان دختر:
ترم ۱:
اصولاً وقتی به آنها بگویید با سه حرف پ- س – ر یک کلمه معنی دار بسازید مخ آنها error میدهد!
چون فکر میکنند تنها دانشجوی این مملکت هستند عمراً کسی را تحویل نمیگیرند.
و تا وقتی که قبل از اسمشان کلمه مهندس و دکتر را به کار نبرید جوابتان را نمی دهند!
ترم ۲:
طولانی ترین مسیری را که طی میکنند مسیر دانشگاه تا خانه می باشد.
به پسران همکلاسی به چشم خواستگار نگاه می کنند.
تمام کتب ترم اول را می خرند و با دقت جلد میگیرند.
سوژه خنده دانشجویان ترم بالایی هستند.
وقتی به آنها سلام میکنید به چشم یک مزاحم خیابانی به شما نگاه میکنند!(بی جنبن دیگه!!!).
در فاصله بین کلاسها نان و پنیر دستپخت مادر را میل میکنند تا انرژی بگیرند!
ترم۳:
به معنای واژه پسر پی می برند و با ماهیت آن موجودات عجیب و غریب آشنا می شوند.
سوژه خنده پیدا می کنند.
همه کتابها را از کتابخانه می گیرند و متوجه میشوند که تا ۴ جلسه میتوانند سر کلاس غیبت کنند.
می فهمند که شهر خیلی بزرگ است و غیر از خانه شان جاهای دیگری هم دارد!
تریا دانشکده تبدیل به پاتوق آنها میشود.
در جواب سلام شما میگویند سلام!
ترم ۴:
با واژه bf آشنا میشوند اما راه و رسم تور کردنش را بلد نیستند.
ابروها نازک میشود و سیبیل ناپدید!
در ساعت های استراحت بین کلاسها و حتی وسط کلاس ها به wc میروند!!!
همیشه در دانشگاه از قسمتهای “پر پسر” عبور میکنند.
شروع میکنند به پرسیدن آدرس از پسرای خوش تیپ دانشگاه!
نکته:
(اگر دیدید که جلوی در آموزش یه دختر ازتون آدرس آموزش رو پرسید.
پس:
۱ – دختره ترم ۴ درس میخونه.
۲- شما خوشتیپید!.
۳ – یالا مخشو بزن دیگه چلمن!)
شروع میکنن به نوشتن جزوه!
هر ۲-۳ شب یکبار به خانه میروند برای حاضری و به خاطر غر زدن های مامان بابا.
(خوب پدر مادرن دیگه دلشون تنگ میشه شما به بزرگی خودتون ببخشید!)
و تعویض لباس و بقیه روز ها خونه دوستشون درس میخونن!
(آره جون خودت. بیچاره پدر, مادره خبر نداره خوابگاه دخترا بغل خوابگاه پسر است!!!!) در جواب سلام شما میگویند: سلام.چطوری؟خوبی؟
ترم ۵:
یکی از این موجودات خوش خط و خال (bf) را بدست می آورند اما چون تازه کار هستند بامبول های زیادی سرشان پیاده میشود!
چون bf دارند دیگه احدی را تحویل نمیگیرند و درست مثل ترم یک میشوند.
( چون این دفعه فکر میکنن فقط خودشونن که bf دارند و آسمان باز شده این پسره افتاده تو بغل اینا! =آخر بی جنبگی).
کوتاهترین مسیری را که طی میکنند مسیر دانشگاه به کافی شاپ و سپس خانه میباشد.
از چهره مردانه گذشته تنها خاطره ای باقی مانده است!
(اینجاست که میگن مردونگی مرده!!!)
به دلیل افزایش آرایشات روی صورتشون اضافه وزن می آورند و برای جبران آن از مقدار شلوار و مانتو شان کم میکنند!
یک میز اختصاصی برای خودشان و bf شان در تریا دانشکده رزرو است!
تابلو میشوند.
کارکنان حراست دانشگاه آنها را به اسم کوچک می شناسند.
سند کمیته انضباطی را به نامشان میکنند!
در جواب سلام شما (بعد از ۱۰ دقیقه!) می گویند: اوا سلام، ببخشید، حواسم نبود.
(طرف داره عاشق میشه و حواسش یه جای دیگست …. خاک بر سرت!)
ترم ۶:
خیلی تابلو میشوند!
عاشق میشوند!
مشروط میشوند!!!
ترم ۷:
به طرز وحشتناکی تابلو میشوند!
در عشق شکست میخورند!
مشروط میشوند!
ترم ۸:
دوباره آدم میشوند.
دیگر تابلو نیستند چون جوانان مستعد دیگری جای آنها را میگیرند.
(من لذت می برم میبینم این جوونا …….!)
جای جای دانشگاه برایشان خاطره انگیز است.
مثل بچه آدم این ترم درس میخوانند فارغ میشوند.
در به در دنبال شوهر میگردند.
به اولین پیشنهاد جواب مثبت میدهند و از چاله به چاه می افتند
برو بابا دلت خوشه!دخترای اینجا دو روز نگذشته....بووووق...جنگل ابر...
بووق....بووووووق....بوووووق...پارک ابشار... بووووق.. بووووووق ...حتی...بووووووووووووووووووووووووق...